یک آهنگر جوان بنام «سیگفرید»، که خودش خبر ندارد وارث بر حق تاج و تخت است، بعد از کشتن یک اژدها بنام «فافنیر» شهرت خاصی پیدا می کند. او بعنوان پاداش یک گنجینه نفرین شده را دریافت می کند و ...

داستان سریال در مورد ماجراهای بیشماری از پرسنل مهربان در یک دامپزشکی در کشور انگلستان و منطقه یورکشایر در دهه های هزار و نهصد و سی تا هزار و نهصد و چهل است. برگرفته از کتابهای زندگینامه جیمز هریوت...

یکی از اعضای ۱۰۱ سگ خالدار بودن، عوارض خود را بر روی پچ ، که احساس می‌کند منحصربه‌فرد نیست،می گذارد . هنگامی که او به طور تصادفی در یک روز جابجایی جا می ماند، با بت خود، تاندربولت، ملاقات می کند که او را در یک کمپین تبلیغاتی استخدام می کند.

شکارچی معروف هیولا به ترانسیلوانیا فرستاده می شود تا کنت دراکولا را که از تحقیقات دکتر فرانکنشتاین و یک گرگینه برای اهداف پلید استفاده می کند، متوقف کند.

«آیریس مرداک» ( وینسلت ) و هم دانشکده ای اش «جان بیلی» ( بانویل ) به یک دیگر دل می بازند. سال ها می گذرد و «جان» هم چنان شیفته ی آیریس است که نویسنده ی مشهوری شده. حتی وقتی که آیریس به فراموشی و اختلال مشاعر مبتلا می شود، «جان» مراقبت از او را رها نمی کند...

داستان زنانی که باعث آغاز جنبش فمنیستی شدند و خطر این موش و گربه بازی خطرناک با دولت بی رحم را به جان خریدند.

یک دهکده کوچک در انگلستان که برای یک روز کامل تحت تسلط حضور بیگانگان می شوند. پس از بیدار شدن، متوجه میشن که زنان زیادی در شهر باردار هستند...

سال 1910. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تیبی» (راس ماگنتی) با خانواده ی «ویلکاکس» آشنا می شوند. «خانم ویلکاکس» (ردگریو) با «مارگارت» طرح دوستی می ریزد و هنگام مرگ وصیت می کند که ملک روستایی هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنری ویلکاکس» (هاپکینز) و بچه هایش وصیت نامه را از بین می برند و پس از چندی «هنری» به «مارگارت» پیشنهاد ازدواج می دهد.

در دوران جنگ جهانی دوم و درحالیکه ارتش آلمان در حال پیشروی سریع می‌باشد، نخست وزیر انگلستان «چمبرلین» مورد انتقاد شدید قرار گرفته و قصد کناره‌گیری از سِمت خود را دارد. او باید جانشینی برای خود تعیین کند و به این ترتیب «وینستون چرچیل» که کارنامه‌ی درخشانی ندارد، در جایگاه قدرت قرار می‌گیرد تا کشور را از بحران نجات دهد.